کد مطلب:24022 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:696

آثار ادبی که از او به یادگار مانده است (راه اول اثبات ایمان ابوطالب)
ما از میان قصائد طولانی وی، قطعاتی را چند انتخاب می نماییم و برای روشن شدن مطلب ترجمه آنها را نیز می نگاریم:



لیعلم خیار الناس ان محمداً

نبیّ كموسی و المسیح بن مریم



اتانا بهدی مثل ما اتیابه

فكل بامرالله یهدی و یعصم



«اشخاص شریف و فهمیده بدانند كه محمد بسان موسی و مسیح پیامبر است همان نور آسمانی را كه آن دو نفر در اختیار داشتند، او نیز دارد و تمام پیامبران به فرمان خداوند، مردم را راهنمائی و از گناه باز می دارند».



تمنیتم ان تقتلوه و انما

امانیكم هذی كاحلام نائم



نبی اتاه الوحی من عند ربه

و من قال لا، یقرع بها سن نادم





«سران قریش، تصور كرده اند كه می توانند بر او دست بیابند در صورتی كه آرزوئی را در سر می پرورانند، كه كمتر از خوابهای آشفته نیست او پیامبر است. وحی از ناحیه خدا بر او نازل می گردد و كسی كه بگوید نه، انگشت پشیمانی به دندان خواهد گرفت».



الم تعلموا انا وجدنا محمداً

رسولا كموسی خط فی اول الكتب







و ان علیه فی العباد محبة

ولا حیف فیمن خصه الله بالحب





«قریش آیا نمی دانید كه ما او (محمد) را مانند موسی پیامبر یافته ایم و نام و نشان او در كتابهای آسمانی قید گردیده است، و بندگان خدا محبت مخصوص به وی دارند و نباید درباره كسی كه خدا محبت او را در دلهائی به ودیعت گذارده ستم كرد».



والله لن یصلوا الیك بجمعهم

حتی اوسد فی التراب دفینا



فاصدع بامرك ما علیك غضاضة

وابشر بذاك و قرمنك عیونا



و دعوتنی و علمت انك ناصحی

ولقد دعوت و كنت ثم امینا



ولقد علمت ان دین محمد (ص)

من خیر ادیان البریه دینا



«برادرزاده ام، هرگز قریش به تو دست نخواهند یافت، و تا آن روزی كه لحد را بستر كنم، و در میان خاك بخوابم، دست از یاری تو برنخواهم داشت، به آنچه مأموری آشكار كن، ازهیچ چیز مترس، و بشارت ده، و چشمانی را روشن ساز، مرا به آئین خود خواندی و می دانم تو، پند ده من هستی، و در دعوت خود امین و درستكاری، حقا كه كیش «محمد» از بهترین آئینها است.»



او تؤمنوا بكتاب منزل عجیب

علی نبی كموسی او كذی النون



«یا اینكه ایمان، به قرآن سراپا شگفتی بیاورید كه بر پیامبری مانند موسی و یونس نازل گردیده است».

هر یك از این قطعات، قسمت كوچكی از قصائد مفصل و سراپا نغز ابوطالب است كه ما به عنوان نمونه، برجسته های آنها را، كه صریحاً ایمان او را به كیش برادرزاده اش می رساند انتخاب نمودیم.

خلاصه سخن: هر یك از این اشعار در اثبات ایمان و اخلاص گوینده آنها كافی است و اگر گوینده این ابیات یك فرد خارج ازمحیط اغراض و تعصبات بود همگی بالاتفاق به ایمان و اسلام سراینده آن حكم می كردیم ولی از آنجا كه سراینده آنها «ابوطالب» است و دستگاه تبلیغاتی سازمان های سیاسی اموی و عباسی پیوسته برضد آل ابوطالب كار می كردند، از این نظر گروهی، نخواسته اند یك چنین فضیلت و مزیتی را برای ابوطالب اثبات كنند.

از طرفی وی، پدر علی است كه دستگاههای تبلیغی خلفا برضد او پیوسته تبلیغ می كردند، زیرا اسلام و ایمان پدر وی، فضیلت بارزی درباره او حساب می شد در حالی كه كفر و شركت پدران دیگر خلفا موجب كسر شأن آنها بود.

به هر حال، علیرغم تمام این سروده ها و گفتارها و كردارهای صادقانه، گروهی به تكفیر وی برخاسته، حتی به آن اكتفا نكرده و ادعا كرده اند كه آیاتی درباره ابوطالب كه حاكی از كفر او است، نازل شده است تو گویی جهان اسلام مشكلی جز ابوطالب نداشت و باید آیاتی درباره او فرود آید و یا پیامبر از جایگاه او در دوزخ سخن بگوید.